انتظار....


سالهاست،من نشسته ام در انتظار،


اما....نیست،


 بارهیچ سایه ای به دوشِ راه نیست،


یوسفی به جز خیال


در زلال ژرف چاه نیست،


نیست،


نیست،


نیست،


آه! نیست...



نظرات 6 + ارسال نظر
قیچی چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:45 ب.ظ

ای جانم چقدر زیبا بوود آبجی
تو خود آن یوسفی
حاجت به نگاه و چاه نیست.

سلامت باشی.
فک کنم تو بیشتر یوسفی تا من آخه یهویی غیب میشی....

طراوت پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:16 ق.ظ http://nabeghehaye89.blogsky.com

خیییییلی زیبا بود فاطی جون

ممنون طراوت خوبم....

نون الف پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:22 ق.ظ http://lore.blogsky.com

فاطی جونم در یه اقدام نمادین میخوام برم ته چاه تو بیای دنبالم
میای عایا ؟

مگه من میذارم تو بری ته چاه ؟طی یک اقدام نمادین تر به اغوشت میکشم .جیگر ،عشقی...عشق....

یاسی پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:56 ب.ظ

ای وای کامنت دیشبم کجا رفته....ر..ا..ی من کووووووو
به به چه شعر نابی.بوی احساس تازه ی یه دختر شیرازیه تمام عیار و میداد.مرسی گلم.

یاسی..جریمه...:)))))

یاسی پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:09 ب.ظ

فاطی خیلی باحالی

فاطمه جمعه 24 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:21 ب.ظ

ینی تکوون نخورد...اصن حرف نزد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد