غروب...


چه تماشایی بود


دریای دل


در لحظه لحظه ی غروب حضورت،


فریاد سر داد و


گریبان چاک کرد،


آسمان به خون نشست.


رفتی!


وخوب می دانستی


چه می کند سکوت نبودنت...




نظرات 12 + ارسال نظر
کوروش سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:11 ب.ظ

به به چقد قشنگ بود، ساده و پر معنی ، مثل خودت، واقعا خودت سرودی؟ تو این همه استعداد داشتی و من خبر نداشتم !

ممنونم.

نه بابا یه عمه دارم میشناسیش که احتمالن اون سروده

belladona سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:27 ب.ظ

عزیزم خیلی ی ی ی قشنگه

قیچی چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:47 ب.ظ

خیلی زیبا و دلی بوود و جاش رو توو دلها خووب باز کرد این متنت...
.
فاطی این متنها اونایی که مال خودته که هیچ ولی اونایی که از جایی بر میداری داخل گیوه بذار که امانتداری رعایت شده باشه.
ضمنن این مدل ایتالیک و با فونت درشت نوشتنت رو دوست دارم. فقط توو اینجوری مینویسی

قیچی چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:48 ب.ظ

گیوه = گیومه

فاطمه چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:57 ب.ظ

از کسی یادم نمیاد اینجا نوشته باشم.چشم اگه باشه حتمن.
میدونی همیشه وقته غروب اونم کنار دریا این شعاع نر که اون وسط میوفته رو دوس داشتم.انگار دریا داره از غروب خورشید گریبان چاک میکنه.

یه عمو داشتم این مدلی بوود همیشه دس به یقه بود با خودش از دستت زن عموم.بعد همه ی لباس زیراش وسطش دوخته بوود

فاطمه چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:58 ب.ظ

شعاع نر=شعاع نور

رویا پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:57 ق.ظ

چه می کند این سکووت نبودنت...!

ویران می کند بودنم را...

یاسی پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:04 ب.ظ

خیلی قشنگ گفتی فاطی.به دلم نشست .چندین بار خوندمش.غروب کنار دریا رو حس نکردم ولی غروب کارون هم باحاله.

ممنون.غروب کارون هم قشنگه،غریبه،صبووره،گرمه....

masoomeh جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:25 ق.ظ

سلام فاطی قشنگ بود و پر از دلتنگی.هر چند زیاد کامنت نمیزارم اما همیشه به وبلاگت سر میزنم و میخونم دیونگی هاتو. خوش باشه دلت نارنینم

سلام عزیزم..ایشالا همیشه سلامت باشی و لبت خندون...

قیچی جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:42 ق.ظ

آقا مام همچون معصومه خانووم میایم و دیوونگی هاتونو میخونیم اما نمیشه کامنت نذاریم دیگه و در این دیوونه بازی ها تشریک مساعی نکینم. این کامنتم در این راستا بوود
لذا اینجوریهاست

لذا تو همه کسی...

موبیوس کبیر شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:12 ب.ظ http://drstrangelove.persianblog.ir/

عکس جالبیه. منو برد به روزهای جنوب و غروبهای خلیج. چقدر دوس دارم حس اونوقتا رو


من جنوب رو خیلی دوس دارم.غروب دریاش،نخلهاش...خیلی حس خوبیه...

belladona دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:52 ب.ظ

فاطی جونم کجایی چرا کم پیدا شدی مادر؟مواظب خودت باش عزیزم بوووووس

قربانه تو خواهر،عزیز،عسل...

سلامت باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد