آبروی دل....

زل زده شب باز در آن چشمهات

تا که کند سیر تر از من نگات


در سفر چشم تو سر باختم

کولی شیراز شدم، تاختم


دست فرا گردنت انداختم

خرمنی از بار گنه کاشتم


پرده ی خجلت به کناری زدم

من به لبت بوسه ی هاری زدم


جان من و جان تو در هم نشست

خنده ی نازت، دهن غنچه بست


زخم غم عشق تو سر باز کرد

آبروی دل همه بر باد کرد


می ته این خمره به جوش آمده

صبر دگر بادیه نوش آمده...


آی! به فریاد دل من رسید

چشم تَرَش، حرمت دل را درید




92/2/17


فاطمه.ح


نظرات 13 + ارسال نظر
یاسی چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:47 ب.ظ

فاطی جون خیلی قشنگ نوشتی دختر.زیبا بود و خواندنی و پر از احساس عاشقانه.حس شادی داشت.

قربانت یاسی جون .اوه اینقد خودمو تحویل گرفتم نمیدونی

قیچی چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:34 ب.ظ

خیلی لذت بردم فاطی واقعن زیبا بوود

همین که میگی خیلی لذت بردم من خوشحال میشم...

قیچی چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:37 ب.ظ

میدونی فاطی...من به یه اصلی اعتقاد دارم که هنر رو باید مجزا از هنرمند تحلیل کرد. یعنی باید یک اثر هنری اعم از شعر، موسیقی، نقاشی و ... رو صرفن با توجه به خودش تحلیل کرد و هنرمند صاحب اثر رو نگاه نکرد. اما الان میبینم که واقعن نمیشه
میدونی این شعری که گفتی رو بدون تو و بدون توجه به شخصیت و چهره ی تو اصلن نمیشه تفسیر کرد.
یعنی واقعن چون میدونم اینو تو گفتی به دلم میشینه چون دقیقن همین مدلی هستی که تووو شعر تفسیر شده.

من خودم هم همینم و از وقتی بچه ها رو دیدم نوشته هاشون بیشتر به دلم میشینه.خیلی بهتر میتونم ارتباط برقرار کنم باهاشون...

قیچی چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:39 ب.ظ

شاید این شور و شوقی که توو این شعرت نهفته بوود و به قول یاسی احساس شادی داشت، رو فقط مایی درک میکنیم که تو رو دیدیم و می دونیم میتونی با یه کلمه حرفت و یه نگاهت همهی دنیا رو آرووم کنی و رنگ و نقش بزنی

شما همه به من لطف دارین و خیلی هم این الطاف از سرم زیاده . ای داداش بزرگه ،ای جیگر..

belladona پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:27 ق.ظ

آخ خ خ فاطی جونم خعلی شعر قشنگیه و باز این منم و حسرت اینکه چرا ازین سوادا ندارم

بلادونا عزیزم تو خودت،خنده هات،حرفات ،اون دل باصفات شعر مجسمه اصن نیاز به این سوادا نداری که. تازه منو قاطی آدمای با سواد نکن اینا همش حرف دله میجوشه میریزه بیرون قاعده و قانون نداره مثه مابقی باسوادا...

ممدوسین جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:45 ب.ظ http://qalamrizha.blogspot.com

وزن و عروض رو خوب رعایت کردی (تا 80 در صد) اما لحنت صحبتت در شعر مشخص نیست. یه جا محاوره ای نوشتی:

تا که کند سیر تر از من نگات

که محاوره ای «نگاهت» هست اما یه جا از لغتای کاملا کلاسیک استفاده کردی: دست «فرا گردنت» انداختم.

یه جا هم که کلا شعرت قافیه نداره
زخم غم عشق تو سر باز کرد
آبروی دل همه بر باد کرد

اما چون وزن و آهنگ رو خوب رعایت کردی این ایرادا زیاد تو ذوق نمی زنه.
آفرین

ممدوسین جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:51 ب.ظ http://qalamrizha.blogspot.com

راستی یه چیزی بادیه یه معنی پیاله هست و بیابان. باده هست که نوشید می شه نه بادیه. باده نوشی داریم اما بادیه نوشی که نداریم
می گم تو روون بودن وزن عیب و ایرادا به چشم نمیاد اینه ها. تو بار سوم دیدمم اینو

ممدوسین جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:09 ب.ظ http://qalamrizha.blogspot.com

میشه مفهوم بیت اولو توضیح بدی؟

شب دوباره در چشمان تو خیره شده
که نگاهت را از من سیر تر کند؟
یا
مرا از نگاهت سیر تر کند؟

سیر شدن از نگاه مفهوم منفی داره که.

البته امیدوارم از صحبتهام ناراحت نشده باشی. وگرنه میشه بشینیم نقد کنیم شعر و با هم.

فاطمه جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:01 ب.ظ

اتفاقن خوشحال شدم که این شعر رو دقیق خوندی ....
من کلن برا شعر گفتن وقت زیادی نمیذارم که مثلن یه مصرع رو امروز بگم و مصرع بعد رو فردا کلن برا پست گذاشتن هم همینم و برای خیلی چیزای دیگه.....شاید نیم ساعت هم نشد ویا حتی خیلی کمتر...
آهنگ و روون بودن شعر رو ترجیح میدم به اینکه محاوره ای بودن و نبودن ویا کلاسیک بودن و نبودن رو رعایت کنم یعنی به دل خودم بشینه تمومه....

به قولی:چون قافیه تنگ آید شاعر به جفنگ آید

فاطمه جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:08 ب.ظ

و اما بادیه نوش...

اینجا بین دو کلمه مردد بودم:بادیه و میکده...
و بادیه رو انتخاب کردم.بادیه نوش:نوشنده ی باده ی شراب
نورالدین ظهوری یه بیت داره میگه:

کعبه را تشنه تری نیست ظهوری از من
شاهد من قدم بادیه آشام من است

صبر وقتی باده بنوشه و از خود بی خود بشه آبروی دل بر باد میره...

فاطمه جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:16 ب.ظ

بیت اول مفهوم منفی نداره

شب دوباره در چشمان تو خیره شده
که تو را سیر تر از من نگاه کند

اینجا به سیاهی چشم یار هم ایهام داره....
و اینکه شب رقیبی هست برای من که میتونه تو رو سیر تر از من نگاه کنه ..

ممدوسین شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:00 ب.ظ http://qalamrizha.blogspot.com

بادیه آشام معنی داره و اومده در اشعار و ایهام ایجاد کرده در معنی بیابان اما به معنی باده نوش نیست.

شاهد من قدم بادیه آشام من است

به معنی قدم بادیه نورد و پای بیابان گرد است. وگرنه قدم یا همون پا شراب نمی خورد.

ممنون از توضیح بیت اولت.

فاطمه شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:52 ب.ظ

من نگفتم بادیه نوش و بادیه آشام هم معنی هستند.منظورم چیز دیگری بوود برادر جان ،بادیه آشام به معنای آشامنده ی پیاله شراب هست که در اون بیت ذکر شده ایهام هم دارد.
بادیه نوش هم من با توجه به معنای این اصطلاح به کار بردم...

باز دعوامون میشه هاا واای یاد دعواهه میوفتم خندم میگیره..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد