جورِ دیگر باید دید.

سوم آبان آخرین روز کاریه من بود،صبکار بودم.استعفام رو که نوشتم و گذاشتم رو میز مترون گفت: 

باید تا وقتی که درخواست استعفات بررسی بشه بیای سر کار.  

 

گفتم:نمیام 

  

گفت:اینطوری غیبت میخوری وترک خدمت برات محسوب میشه و بعدم حکم اخراج...  

گفتم:ای بابا خانومه فلانی،ما که پیه همه چیو به تنمون مالیدیم،حکمِ کفن و دفنمم که بزنن نمیام دیگه. 

 

تنها کسی که اظهار رضایتمندی کرد کوروش بودوبرای من همین کافی بوودکه حرفای دیگران رو نشنیده بگیرم. 

 

وقتی زن مسئولیتِ خونه و زندگیو بچه رو میپذیره ،مثه آدم میپذیره.اصن با کاره خانومایی که هنووز تو خونه بهشون نیاز هست به شدت مخالفم.یعنی چی بچهء دو ماهه رو هِلِک هلک بغل کنی یه شیشه پستونکم بذاری بغل کیفشو رهاش کنی تو مهد کودک که چی بشه؟! 

که بگی سرکار میری،درس خوندم حیفه خونه بشینم،ارزش و منزلت اجتماعیه زن حفظ میشه.. 

 

چه میدونم از این ...شعرایی که زیاد شنیدیم و میشنویم.والا سر کار رفتن خانوما تو خیلی از خانواده ها فقط برا رقابت و چشم هم چشمیو این حرفاس . 

 

تو این مملکت که هیچیش به آدم نبرده،با این سیستمه مدیریتیِ گووهش، که هرکی مارکه خِنگی بزنه رو پیشونیش، راحت میتونه هرجا دلش بخواد بچره و احترامش هم به جاس و در عوض هر کی مسئولیت پذیر باشه و کار دُرُس ،خون به دلش میشه . اگه خانوما با این روحیه شکنندشون کار کنن یا تبدیل میشن به یه موجود ضُمخت، تقریبن تو مایه های کرگدن یا دیگه حوصله بچه و خونه و شوهرو این بساطا رو ندارن که. 

 

یه رفیق دارم ،جامعه شناسی میخونه یه تحقیق داشت  واسه پایان نامه و این بندو بساطا می گفت 60 درصدنوجوانای لاابالی و داغون پدر و مادرشون  هردو شاغلن.  

 

چی بگم والا ،ای کاش اونقدر دیدگاه ها تغییر می کرد که زنها به زن بودنشون ،به خانه دار بودنشون وبه مادر بودنشون افتخار میکردن نه به..... 

سفر به خاطرات....

گاهی وقتها لازم است که آدم چشمهایش را ببندد و با دو بال خیال پرواز کند به آسمان خاطرات خوبش.چقدر حال آدم خوب می شود. انگار در همان مکان،همان زمان و با همان آدمها هستی .گاهی با خودت لبخند میزنی ،گاهی با صدای بلند می خندی.هر چند ممکن است در همچین لحظاتی اگر کسی شما را ببیند دیوانه خطابتان کند،که اصلن مهم نیست. 

 

به نظر من خاطرات خوب و بد درست مثلِ آب شیرین و آب شور هستند که هیچ راهی به هم ندارند و به هم وارد نمی شوندحداقل برای من که اینطور است .وقتی در ذهنم خاطراتِ خوب تداعی میشود اگر خودم را بکشم،هیچ خاطره بدی به ذهنم نمی آید و این خوب است. 

 

اما خدا نصیب نکند زمانی را که بالهای خیالم مرا می کشاند به آسمان خاطراتِ بد.اینجاست که تنها و تنها راه رهایی از این آسمان  سیاه و تار و نکبتی حضور یک شکارچی مهربان است که بالهای بنده را نشانه بگیرد و نجاتم دهد. 

 تداعی خاطرات بد آدم را ضعیف می کند، روح را بیمار می کند ،مثلِ خوره می افتد به جان آدم ....  

    

........ 

  

امروز با خاطرات خوبم خوب بودم.امروز آسمان خاطراتم به زیبایی باغ ارم بوود.به زیبایی درختان عریانش.امروز آسمان خاطراتم سرد بوود و پاییزی....

بزن باران...

خورشید، 

 

با رشته های خویش، 

 

دامی تنیده بود. 

 

پاشید ابر،دانه در این دامِ زرنگار  

 

ناگاه، 

 

هفت رنگی چرخ آشکار شد. 

 

طاووس آسمانی،در دَم، 

 

شکار شد....

  

 

 

 

 

 

پ.ن:بارون قشنگی از صب داره می باره،بزن باران که دین را دام کردند،باصدای حبیب....

از سنّتهای دست و پا گیر....

چن روز پیش که رفته بودم دکتر تو مطب که منتظر نشسته بودم نوبتم شه،همصحبت شدم با یه خانم عرب زبان.اهل زرگان بوود .چن کیلومتریه اهواز.می گفت که امکانات خوبی ندارن و برا خیلی از کاراشون مجبورن بیان اهواز.  

 

از من پرسید که اهل کجاییو ،اینجاچیکار میکنیو از این سوالاا.بعد گفت: ازدواج کردی ؟گفتم:آره  

 

صحبت از ازدواج که شد سفره دلش رو وا کرد.گفت:تو طایفیه ما رسم اینه که دخترا باید فقط با 

پسرعموشون ازدواج کنن.حالا من شانس آوردم پسرعموی همسن خودم داشتم.دوتا دختر عمو دارم سنشون خیلی بالاس .خواستگار هم دارن ولی خوب نمیشه.از اونور یکی از دختر عموهام رو دادن به پسر عموم که ده سااال از دختر عموم کوچکتره.اصلن به هم علاقه ندارن وفقط با هم زندگی میکنن..... 

 

یه حرفایی میزد ،اصن باورم نمیشد هنوووز همچین طوایفی هستن که رسم و رسوم های اینچنینی دارن.هنوز پایبندن به یه سری خرافه های مسخره و زشت و بی اساس... 

 

واقعن کی میخواد این سنتّها شکسته بشه.به خدا خیلی از مشکلات جامعه و معضلات وانحرافای جوونا به خاطر همین رسم و رسوم های غلطه نه فقط اینجاا بلکه همه جای دنیا هنووز خرافات هست هنوز مراسم ها و سنتهای غلط همچنان پا بر جاست با کمال تاسف. 

 

مثلن این ،مراسم دور کردن شانس بد در یکی از قبایل آفریقا.

 

 

 

 

 

حکایت دل...

 

امروز دلتنگم 

دلتنگ 

نه دیگه این واسه ما دل نمیشه 

 

 

+دانلود